هو الحکیم بسم الله الرحمن الرحیم " تاثیر مبانی اخلاقی عرفانی امام خمینی در فرهنگ سازی معنوی" مقدمه : انسان ها از نبود و عدم مضاف به سوی نمود و چیستی و در نهایت به سوی وجود و هستی مطلق حرکت می کنند. یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه این سیر و صیرورت را به بیان های متعدد میتوان ارائه نمود اما کاربردی ترین شکل آن متناسب با این جلسه آن است که مقام معظم رهبری در بحث اخلاقی که سالهای پیش در جمع هیئت دولت در چند دوره قبل ارائه دادند اشاره کنم آنگاه ابعاد هرم هدایت و هلاکت را در بسترفرهنگ سازی معنوی از دیدگاه امام رضوان الله علیه مورد مداقه قرار می دهیم : الناس کلهم هالکون الا العلمون والعالمون کلهم هالکون الا العاملون والعاملون کلهم هالکون الا المخلصون و المخلصون فی خطر عظیم الا المخلصون این مضمون در روایات هست اگر چه ما با مراجعه ای که به متون روائی اصلی داشتیم قدری واژه ها متفاوت است اما علی ای حال مضمون امری ثابت و در جای جای آثار امام این مبنا در بیان و بنان ایشان مشهود است . همه مردمان نابود شوندگان هستند مگر آنکه عالم و دانای به وظیفه خود شود وخود را از هلاکت ناشی از جهل برهاند. دانایان نیز از زمره هلاک شوندگان هستند مگر آنکه پس از علم به وظیفه عامل به آن گردد. ( به عمل کار برآید به سخن دانی نیست) وهمه عالمان عامل نیز از جمله هلاک شوندگان هستند مگر آنکه از ره یافتگان به ساحت اخلاص باشند. و آنان نیز در خطر عظیم هستند ( که آیا خداوند با عدلش با آنان رفتار میکند که در زمره هلاک شده ها قرار گیرند یا این که مورد فضل الهی هستند ؟! آیا به حسن عاقبت راه می یابند یاخیر؟!...)مگر آنکه به گونه ای به فنای حق رسیده باشند که از اخلاص خود نیز بی خبر باشند و خالص شده از طرف ذات اقدس اله باشند.. در توضیح حدیث فوق وتبیین حدیثی هشداردهنده از امام العارفین علی بن الحسین علیه السلام : هلک من لیس له حکیم یرشده مناسب است مطلب مهمی در هرم هلاکت و هدایت تبیین شود: هر کس به انسان حکیم راه نیابد هلاک می شود و از محکمترین و حکیم ترین انسان های این روزگار امام رضوان الله تعالی علیه وقائدنا الاستاد مقام معظم رهبری روحی له الفدا است که خوشبختانه مبانی حکیمانه آنان در دسترس است . ودر باره دو حدیث فوق میتوان این مبنا را به آنان اسناد داد که آن بزرگواران به جد قائل هستند که جامعه و مردم بدون علم ورزی و دانائی نابود خواهند شد و بارها همگان را به سمت وسوی علم سوق داده اندو البته علم به وظیفه کافی نیست عمل گرائی نیز علاوه بر علم آموزی از محکمات است که انسان اگر به آن بار نیابد هلاک میشود اما گرچه علم و عمل در نجات از هلاکت لازم است اما کافی نیست اخلاص نیز می خواهد لذا اخلاص امام و فراخوانی مردم به سوی توحید و اخلاص ترجیع بند سخنان ایشان می باشد. زیرا اخلاص همان توحید است و توحید همان هو الحکیم است که منشا هراحکام و استحکام و حکمت است لذا آن کس که به توحید و اخلاص بار نیابد گرچه اهل علم ویا بالاتر علم وعمل باشد هلاک می شود والبته آن کس که شیرینی اخلاص را در یازده مرتبه آن یافت رفته رفته مخلص و فانی فی الله می شود به حدی که از حب ذات و اخلاص ورزیدن خود نیز بیخبر می ماند وغیر وجه الله را نابود می بیند. قبل از بیان مراتبی از اخلاص و توحید که چه بسا بحث مستقل و وقت مستقلی را می طلبد مناسب است در این گفتار مقدماتی آثار همین مبنا را در فرهنگ سازی معنوی در همه جا به ویزه محیط های دانشجوئی و مخصوصا در جمع حوزه معاونت دانشجوئی که خود وظیفه فرهنگ سازی آن هم در سطح موثر را به عهده دارند، را بیان کنیم : 1- هرم هلاکت متخذ از ایسنایی ٍدر علم و عمل و اخلاص ، در همگان حرکت آفرینی ایجاد می کند زیرا همه به طور فطری از هلاکت ونابودی فرار میکنند علما و دانشمندان ودانش پژوهان علمٍ تنها را سپر موج هلاکت نمی بینند و در پی عملیاتی کردن علوم بر می آیند چه این که اهل عمل نیز از ترس هلاکت به سوی اخلاص پر می کشند و مخلٍصین از ترس خطرٍ خطیر سوء عاقبت و عجب و غرور و نداشتن ضمانت مورد فضل قرار گرفتن به سوی مراتب بالای اخلاص تا سرحد فنا وبقا پر میکشند و... 2- هرم هدایت متخذ از علم و عمل و اخلاص جهت دهی حرکت ها را به سمت وسوی رحمانی و معنویت گرائی عینی در همه جا سامان دهی می کند. 3- پس از ایجاد حرکت آفرینی در مرحله تداوم و استقامت نیز جهت دهی سیر به گونه ای برقرار است که خوف از هلاکت وامید به هدایت دو کار اساسی را در سالک الی الله به سامان می رساند خوف از هلاکت موجب می شود خوبیها ی خود را نبیند تا به عجب و غرور وایمنی از خوف خدا مبتلا نشود! وامید به هدایت موجب می شود بدی های خود را نبیند تا به یاس وناامیدی از رحمت خدا مبتلا نگردد! و این دو اکبر کبائر پس از شرک هستند که بحث تفصیلی آن را در بحث مراتب توحید خواهیم داشت. 4- از آثار دیگر این هرم هدایت و هلاکت در فرهنگ سازی معنوی آن است که مستی عجب و غرور که به زودی هشیاری از آن حاصل نمی شود زمینه ای برای ظهور وبروز پیدا نمی کند که اگر مشکل عجب و غرور در انسانهای مومن حل شود زمینه های ارتکاب گناه که از جهتی برای مومنین حیثیت عجب شکنی دارد منتفی می شود. ( به این مهم در مبانی اخلاقی امام رضوان الله علیهدر بحث عجب چهل حدیث ایشان اشاره شده است ). 5- پس از ایجاد حرکت آفرینی در مرحله تداوم و استقامت نیز جهت دهی سیر به گونه ای برقرار است که خوف از هلاکت وامید به هدایت دو کار اساسی را در سالک الی الله به سامان می رساند خوف از هلاکت موجب می شود خوبیها ی خود را نبیند تا به عجب و غرور وایمنی از خوف خدا مبتلا نشود! وامید به هدایت موجب می شود بدی های خود را نبیند تا به یاس وناامیدی از رحمت خدا مبتلا نگردد! و این دو اکبر کبائر پس از شرک هستند که بحث تفصیلی آن را در بحث مراتب توحید خواهیم داشت. 6_ از مهمترین آثار این مبنای بنیادین آن است که انسان برای نجات از درکات هلاکت و سرعت بهنگام در طی درجات اخلاص و هدایت ، انگیزه مجاهدت و ورود موثر را در عرصه های سه گانه جهاد اکبر پیدا می کند( جهاد در سنگر های هفتگانه ظاهری ، جهاد در قوای سه گانه باطنی و جهاد با تعیّن ذات و عقال عقلانیت ) که البته امام رضوان الله تعالی در کتاب اخلاقی عرفانی خود یعنی چهل حدیث که به زبان فارسی و برای عامه مردم نو شته اند عرصه سوم جهاد اکبر را به خاطر بالا بودن سطح آن متذکر نمی شوند. 7_ پس از احساس این مطلب که ناگزیر هستیم با مجاهدت حکیمانه از هلاکت برهیم و با سلوک مجدانه به حق و حقیقت برسیم راه نشانی در راستای تفصیل مبانی اخلاقی عرفانی امام قدس سره و شرح ابعاد هرم هلاکت و هدایت، برتر ازچهل حدیث امام نیافتیم که حتی غور در حدیث اول آن راه بستر سازی مسیر فرهنگ سازی معنوی را بر همگان ثابت می کند. +++++++++++++++++++++++++++++++
....
|
| |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|